ایوان واسطه است و این واسطه بودن از لحاظ شکلی در فرم دوگانه آن (از سه سو بسته و از یک سو باز و…) بهتمامی نمود یافته است. در دید از بیرون به درون میتوان ایوان را ازآنجاییکه معمولاً ارتفاعی بلندتر از سایر نقاط در نما دارد و زودتر به چشم میآید همانا معرفیکننده و پیشانی نماست. در دید از درون به بیرون ایوان گشادگی فضای محصور و چشم خانه است. رو بهسوی باغی کوچک که خود در معنا و مفهوم پردیس است و با چهارگوش مرکز آب نمادی از کمال است. در لغتنامه دهخدا بهصورت زیر به کلمه ایوان پرداخته شده: ایوان. [اَی / اِی] (اِ) صفه و طاق. (برهان). صفه و طاق عموماً و طاق و عمارتی را گویند که شکل آن محرابی و هلالی باشد خصوصاً. (آنندراج). نشستنگاه بلند که بر آن سقف باشد در کوشک و دالان بزرگ. (غیاث). خانه پیش گشاده. (دهار). درگاه. (مهذب الاسماء). طاق و نشستنگاه بزرگان. (صحاح الفرس). طاق بلند و نشستنگاه پادشاهان بود. نمونه ابیاتی که در آن لغت ایوان بکار رفته
ز ره سوی ایوان شاه آمدند
بدان نامور بارگاه آمدند.
فردوسی.
از میان ندما چشم بدو دارد و بس
چه بایوان چه به مجلس چه بمیدان چه بخوان
فرخی.
قصری کنم قصیده خود را درو
از بیتهاش گلشن و ایوان کنم
ناصرخسرو