Skip to main content

 ایوان ربط، در هشتمین برنامه اکران ایوان، میزبان فیلم اتاق معلمان بود.

هشتمین رویداد اکرانِ ایوان، در شب اعلام نتایج اسکار، با نمایش فیلم سینمایی “اتاق معلمان” که یکی از کاندیداهای اسکار است، برگزار شد. سالن کیف‌کوک ایوان ربط این‌بار با حضور علیرضا صمدی (کارگردان)، کاوه ایمانی (تدوینگر) و سحر عصرآزاد (منتقد و نویسنده سینما) به استقبال مخاطبان رفت.

اتاق دبیران، درامی که چگونگی تبدیل شدن یک اتفاق ساده به بحرانی بزرگ در جامعه‌ای کوچک را نمایش می‌دهد. نمایشی که تلاش می‌کند اجتماع کوچک خود را تمثیلی از جهان نشان دهد تا در آن مفاهیم اخلاقی را به چالش بکشد.

تفاوت نحوه برخورد  دو گروه دانش‌آموزان به عنوان کودکان و نوجوانان جامعه و معلمان و اولیا به عنوان بزرگسالان جامعه نکته کمتر مورد توجه برای منتقدان این فیلم است. این وجه فیلم تقابل نحوه واکنش افراد در سنین مختلف با یک مساله ثابت است. چه بسا که بزرگسالان فیلم می توانند آینده هر کدام از همان کودکان باشند که دیدگاه‌شان به مفاهیم اخلاقی تغییر کرده است. در گذر زمان زندگی بر افراد چه می‌گذرد که اسکار فکر می کند می‌تواند بایستد و برای برگرداندن ذهنیت افراد نسبت به خانواده‌ش بجنگد و مادر اسکار به محض مورد اتهام قرار گرفتن فرار را انتخاب می‌کند. شاید اسکار قصه هنوز به جامعه اطرافش امیدوارست و فکر می‌کند می‌تواند در کنار آنها باز هم زندگی کند و مادر بر حسب تجربه زندگی زیسته‌اش می‌داند که این جامعه دیگر به او فرصت نمی‌دهد.

نقد و بررسی اتاق معلمان

قصه‌ای که ذره‌ای تردید برای متهم بودن مادر اسکار را باقی می‌گذارد تا بیننده هیچ‌گاه از دزد بودن او صد در صد مطمئن نباشد و همیشه این سوال برای مخاطب باقی می‌ماند که اگر مادر گناهکار نیست چرا برای اثبات گناهکاری‌ش نمی‌جنگد. تردید کارلا هم نشان دهنده همین قطعی نبودن مجرم بودن نواک است. بحران اصلی با کیف پول کارلا در کتش شروع می‌شود و ورود یک پیران سفید ستاره‌دار به تصویر ضبط شده توسط کارلا انگشت اتهام را به سمت نواک می‌چرخاند ولی در همان تصویر مشخص نیست که پیراهن سفید ستاره‌دار چه می‌کند و همین شروع تردید قصه است.

تا اینجای قصه شاید بتوان تردید کرد شاید نواک برای کار دیگری به سراغ میز کارلا رفته است ولی در این صورت چرا نواک خود را مستحق رد اتهام نمی‌داند؟ چرا نمی‌ایستد و از خود دفاع نمی‌کند؟ و در ادامه سوال اینکه پس کیف پول کارلا توسط چه کسی خالی شده‌است ذهن بیننده را به چالش می‌کشد.

در مقابل فرار مادر اسکار، ایستادگی اسکار را می‌بینیم که می‌خواهد به دیگران ثابت کند قضاوتشان اشتباه است و همین تقابل نحوه برخورد دو نسل یک جامعه با موضوعی واحد را نشان می‌دهد. مادر اسکار از دادگاهی شدن کارلا حرف می‌زند و شاید همین امید به داشتن نهادی قانونی که می‌تواند حق خود را توسط آن مطالبه کند باعث شده نیازی به جنگیدن خودش نداشته باشد.

و قصه اصلی فیلم کشمکش‌های درونی و بیرونی کارلای آرمان‌گرا‌ست که  در پی دفاع از دانش‌آموزانش در برابر اتهام دزدی باعث بحرانی می‌شود که محیط آرام همان دانش‌آموزان را بهم می‌ریزد و سکانسی که با دیده شدن یک فرد دیگر با همان لباس سفید ستاره‌دار شروع می‌شود و بیینده را با تردید کارلا همراه می‌کند که شاید یک نفر دیگر هم این لباس را داشته ولی در ادامه کارلا و بینندگان را به دنبال آن فرد وارد سالنی می‌کند که همه با همان لباس سفید ستاره دار در حال رفت و آمد هستند‌ و باز در این لحظه بیننده را با نداشته دلیلی برای تردید با کارلا همراه می‌کند. در میان تمام سکانس‌های رئال فیلم این تنها سکانس تخیلی فیلم است. همین تک بودن سکانس خیالی باعث می‌شود بیننده تا میانه سکانس به خیالی بودن آن شک نکند.

فشار این تردیدها با سکانس فرار کارلا به دستشویی به اوج می‌رسد ولی کارلا با خالی کردن کیسه زباله و نفس کشیدن در آن تمام این فشارها را درون خود سرکوب می‌کند ولی همان کارلا در ادامه داستان و ادامه فشارهای تردیدش به کلاس درسش فرار می‌کند و  کلاسی که هر بار با نوایی از دست زدن و روز بخیر گفتن همه شروع می‌شد این بار با درخواست کارلا به فریاد زدن با تمام وجود شروع می‌شود. سنتی که با انتقاد دانش‌آموزان مواجه شده بود که برای آنها دیگر کودکانه ست شروع شدن کلاس با آن حرکات حالا جایش را به فریادی می‌دهد که هم کارلا از آن راضی است هم تمام دانش‌آموزان. شاید کارلا داستان دانش‌آموزانش را نقطه امنی برای آن لحظه بی‌پناهی‌ش می‌داند.

در مقایسه نحوه برخورد با این اتفاق در جامعه ما با جامعه تمثیلی فیلم همین بس که در لحظه‌ای که کارلا و بچه‌ها با تمام وجود فریاد زدند کسی بر سرشان آوار نشد برای مورد سوال قرار دادن این فریادشان. جامعه تمیثیلی فیلم نمایانگر جامعه‌ای غیراستبدادی‌ست که همگان در آن اجازه‌ی صحبت، کنش و واکنش را دارند. جامعه‌ای مدرن که اقوام و قومیت‌ها و مهاجران مختلفی را درون خود جا داده است و هنوز با چالش‌های نژادپرستی روبروست.

سحر عصرآزاد از استفاده به جا و درست موسیقی برای القای تنش به مخاطب حرف می‌زند و علیرضا صمدی با این جمله تایید حرف او می‌گوید موسیقی فیلم خود موسیقی فیلمی است که شنیده نشود و در این فیلم با وجود زیاد بودن حجم موسیقی، موسیقی خیلی از سکانس‌های شنیده نمی‌شد و فقط بیننده با با التهاب کاراکتر همراه می‌کرد.

سحر عصرآزاد، علیرضا صمدی و کاوه ایمانی از وامداری ساخت این فیلم از سینمای اصغر فرهادی حرف زدند و باعث افتخار بودن تاثیر یک فیلم‌ساز ایرانی بر سینما جهانی خرسند بودند. نظر هر سه به استفاده به جای مدیوم شات‌ها به جای لانگ شات در فیلم بود و این انتخاب کارگردان را برای مهمتر نشان دادن احوالات درونی کاراکتر دانستند. علیرضا صمدی اتاق معلمان را مستحق دریافت اسکار می‌داند و در مورد آن می‌گوید فیلمی است که دوست داشته خودش ساخته بود.

 

پی نوشت: بسیاری از تحلیل‌های به کار رفته در این گزارش نقل قولی از این سه هنرمند است که برای یکپارچه شدن متن از تکرار اسم گویندگان پرهیز شده است.