Skip to main content

ایوان ربط، در نهمین برنامه اکران ایوان، میزبان فیلم سیاوش در آتش بود.

نهمین رویداد اکرانِ ایوان، در  اولین اکران سال 1403، با نمایش فیلم مستند “سیاوش در آتش” برگزار شد. سالن کیف‌کوک ایوان ربط این‌بار با حضور کیوان مهرگان (کارگردان و نویسنده) و سحر عصرآزاد (منتقد و نویسنده سینما) به استقبال مخاطبان رفت.

سحرعصر آزاد با این سوال جلسه را آغاز کرد، که اگر استاد شجریان در شرایط کنونی جامعه در قید حیات بودند چه اثر هنری‌ای از خودشان به جا می‌گذاشتند؟

کیوان مهرگان با تاکید بر اینکه استاد فراتر از جناح‌های سیاسی و حکومت‌ها و حاکمان سعی می‌کردند سمت مردم را پیدا کنند و در سمت مردم بایستند گفت، اعتراف صادق زیبا کلام در فیلم مؤید همین بود که در سال 64 با آن فضای اختناق‌آمیزی که همه کسانی که آن دوره را یادشان هست یا مطالعه کردند می‌دانند، استاد رفتند به سمت بیداد و آن کار متحیرانه را انجام دادند و خواندند و عدم درک شخصیت‌ها و بازیگران روی صحنه سیاست مثل هادی غفاری نشان می‌دهد که آقای شجریان در طول حداقل 50 سال گذشته همواره سمت مردم را پیدا کرده، می‌شناختند، تشخیص می‌دادند و با توجه به نبوغ و ذکاوتی که داشتند به موقع هم عمل می‌کردند، این یک فرآیند بسیار پیچیده و ظریف هست که ما در کمتر هنرمندانی می‌بینیم که سمت مردم را هم به موقع بشناسد و تشخیص دهد و هم به موقع عمل کند و با هنرش هم عمل کند، ما خیلی کم موضع‌گیری سیاسی از آقای شجریان داریم و هرآنچه از ایشان داریم از آهنگ‌های ایشان است. هرآنچه ما در این فیلم گفتیم مستند موسیقیایی اثر را سعی کردیم ضمیمه‌ش بکنیم و سعی کردیم خیلی مسائل را مطرح کنیم و اگر هم جایی مساله‌ای را مطرح نکردیم، محدودیت سینمای مستند ایران بود که نمی‌شد مطرح کنیم، او در ادامه گفت من فکر میکنم که “تفنگت را زمین بگذار” مانیفست آقای شجریان برای پس از خودشان هم بود و ما همچنان با این سلاح اهریمنی در هر سطحی روبرو هستیم و درخواست ایشان فکر می‌کنم برای اعصار آینده هم همین بود که تفنگت را زمین بگذار ولی خب تفنگ را زمین نمیگذارند.

او می‌گوید وقتی این سوال را مطرح کردم که چرا شجریان محبوب‌ترین هنرمند معاصر است و پژوهش را بدون هیچ حب و بغضی کارم را شروع کردم و اگر در میانه کار به این نتیجه می‌رسیدم که فرد دیگری محبوب‌ترین هنرمند است این پژوهش و فیلم را به آن سمت پیش می‌بردم. آقای شجریان به دلیل جامع الشرایط بودن، در ساخت آثارشان از ناخودآگاه جمعی مخاطب وام می‌گرفتند و ما را با شرایط کنونی خودمان مواجه می‌کردند. اگر بیداد در دهه 60 خوانده نمی‌شد به نظرم در هیچ دوره دیگری قابلیت خواندن نداشت. تسلط شجریان بر ادبیات کلاسیک و معاشرت ایشان با فرزانگان و نخبگان هنری و ادبی ما این موقعیت ویژه را به وجود آورده که از شجریان، شجریان بسازد.

کیوان مهرگان در جواب یکی از بینندگان در مورد نحوه انتخاب افراد صحبت کننده در فیلم و دیدگاهی که منتج به این انتخاب‌ها بود گفت، اول این که من خانواده را از لحظه اول کنار گذاشتم برای اینکه یک نگاه از بیرون به آقای شجریان داشته باشیم  و بعد افراد برای مصاحبه با دو رویکرد انجام شد، اول کسانی که با ایشان همکاری داشتند به مصابح شاهد تاریخی و دوم من سعی کردم از تمام جریان‌های فکری که در ایران هستند در این فیلم حضور داشته باشند. البته چند نفر در این مستند غایب هستند مثل آقای سایه، آقای علیزاده و آقای کلهر که به دلایل مختلف موفق به مصاحبه با ایشان نشدیم

سحر عصرآزاد در مورد خسته نشدن  بینندگان با وجود طولانی بودن مدت زمان فیلم سخن می‌گوید و ادامه می‌دهد، به نظرم یکی از جذابیت‌های فیلم این  گستردگی که شما می‌خواهید از یک بستر تاریخی-سیاسی-اجتماعی بیاید به کاراکتر و چرایی محبوبیت ایشان بپردازید، است و یکی از نکات  خیلی مهم در این روند و ریتم  فیلم، روایت و روایی بودن فیلم مستند شماست است که به جذابیت آن افزوده است.

کیوان مهرگان در این مورد از علاقه‌اش به مطرح کردن روایات  از ابتدای موضوع سخن می‌گوید. و ادامه می‌دهد، در مورد شجریان هم همینطور بود، من نمیتوانستم در مورد زمینه‌های کاری ایشان که چگونه یک مطرب که در دوره قاجار کارش سرگرم کردن رجال و اشراف بوده تبدیل به یک عنصر تعیین کننده  حتی در انتخاب یک رییس جمهور می‌شود حرف نزنم در واقع نمیتوانستم این روند را از وسط شروع کنم و با اینکه کار سختی بود و منابع  پژوهشی به سختی به دست می‌آمد، ما رفتیم از اول و از دوره مشروطه شروع کردیم که زمینه‌های شکل‌گیری ابعاد شخصیتی شجریان را پیدا بکنیم و بعد به شجریان برسیم.

یکی از بینندگان با بیان اینکه استاد به واسطه ریشه‌هایی که در فرهنگ و هنر ما دارند نمادی از یک فرهنگ ایرانی است از کیوان مهرگان برای ساخت این فیلم تشکر می‌کند و می‌گوید، این تصویری که شما نشان دادید روح و اصالت هنر ایرانی را در استاد به تصویر کشیده است و برای نسل آینده به یادگار می‌ماند.

کیوان مهرگان گفت من معتقدم آقای شجریان نقطه تلاقی یک چهارراه ایستادند، ادبیات، سیاست، اجتماع و موسیقی، و به نظر من تنها کسی هستند که در این نقطه ایستادند و برای همین هم هست که فیلم چهار روایت را به موازات هم پیش می‌برد، ما تاریخ سیاسی، تاریخ ادبیات، تاریخ اجتماعی و تاریخ موسیقی در هم تنیده روایت کردیم.

کیوان مهرگان در مورد اسم فیلم گفت، سیاوش در ادبیات ما نماد پاکی است که از حوادث و آتش‌هایی که دیگران می‌افروزند به سلامت عبور می‌کند، او می‌گوید هیچ جا ندیدم که چرا شجریان نام سیاوش را در شروع کارش انتخاب کرده، نه همکاران و خانواده و دوستان ایشان می‌دانستند و نه در خاطرات خودشان بود، ولی اگر انتخاب غریزی بوده واقعا انتخاب درستی بوده. من وقتی که می‌خواستم اسم فیلم را انتخاب کنم خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که غیر از “سیاوش در آتش” هیچ اسم دیگری نمی‌تواند مانیفستی که ما می‌خواستیم در فیلم مطرح کنیم را بیان کند.