ایوان ربط، در هفتمین برنامه اکران ایوان، میزبان فیلم دوم از سه گانه خاموشی احمد بهرامی بود.
هفتمین رویداد اکرانِ ایوان، با نمایش فیلم سینمایی “شهر خاموش”، به کارگردانی و نویسندگی احمد بهرامی، تهیه کنندگی رضا محقق و با بازی باران کوثری، علی باقری و بابک کریمی برگزار شد. سالن کیفکوک ایوان ربط اینبار با حضور احمد بهرامی (کارگردان)، مصطفی وزیری (تدوینگر) و سحر عصرآزاد (منتقد و نویسنده سینما) به استقبال مخاطبان رفت.
“شهر خاموش” پیش از اکران در ایران، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره ” شبهای سیاه تالین” فرانسه دریافت کرد. این فیلم دومین اثر بلند سینمایی احمد بهرامیست. کارگردانی که جایزه افقهای ونیز را هم برای ساخته اول خود یعنی “دشت خاموش” در کارنامه کاریش دارد.
احمد بهرامی در شروع سخنانش از سه گانه خاموشی خود سخن گفت. او در تلاش است تا در سه گانهاش سایه سنگین درختان تنومند و سر به فلککشیدهی کلیشهها بر زندگی زنان در جامعه و فرهنگمان را به تصویر بکشد. از “دشت خاموش” با زنی در جمع مردان کوره آتشپزی، به “شهر خاموش” با زنی بین فضای مردانه پارکینگ متروکه ماشینها میرسد و مرد خاموش خاتمه سه گانهاش خواهد بود . با تماشای این دو فیلم میتوان حدس زد که “مرد خاموش” هم قرار است روایت یک زن دیگر زیر سایهی فرهنگی مرد سالار باشد. انتخاب اسم فیلمها در کنار هم خود سناریویی گویاست و زنگ خطری برای توجه به زنانگی که زیر پوست دشت و شهر با نگاهی مردانه به خاموشی فراخوانده میشود. نشانههای تکراری کنار هم چیده شده در این دو فیلم تلاش میکند تا اتفاقی نادیده را برای مخاطب تداعی کند. دیالوگ “هوا سرده بیا تو” شروع نشانههای “شهر خاموش” است. در چند جای فیلم یک اکستریم لانگ شات از پارکینگ متروکه ماشینهای از کار افتاده در سکوت تکرار میشود. در این پلان حرکت دوربین بر روی سکون ماشینهای قدیمی تضاد تامل برانگیزیست شاید کنایه بر آنچه سنتهای غلط و فرهنگ قدیمی و مردسالارانه جامعه در حال رقم زدن است تا یک زن صبح از خواب بیدار شود وبه کسی تبدیل شود که نمیتوان فهمید تصمیمش در این دو راهی چه بوده است و پلانهای فیلم میتواند روایتگر هر دو تصمیم بمانی باشد و همین تلخی سرنوشتی که بمانی با آن دست و پنجه نرم میکند را توصیف میکند. گویا فیلم دست مخاطب را برای برداشت باز گذاشته تا بتواند با تصور هر کدام از انتخابهایی که با تجربه زیسته خود همزادپنداری بیشتری دارد، ادامه داستان را تماشا کند.
هر روز صبح بمانی با همان پردههایی که پشت آنها حریم امنش شکسته میشود دستهایش را پاک میکند و ملحفه سفید و پاکی را روی خود میکشد که از نظر احمد بهرامی هر بار مردن در پایان هر کدام از این روزهای نمادین است و از نظر سحر عصرآزاد تلاش بمانی برای تطهیر خود از زشتیهاییست که بر او گذشته و او را بر سر این دوراهی کشانده است که حتی خودش هم نمیتواند خودش را تاب بیاورد. و داستان فیلم هم این تحمل نکردن را با فرار بمانی از بیداری و به خواب رفتن به تصویر درآورده تا خستگی نخوابیدن او در تاریکی و سیاهی شب قبل و اتفاقات تلخی که بر او گذشته را در روشنی روز از تن به در کند.
احمد بهرامی می گوید از نظرش بمانیِ قصهِ “شهر خاموش”، نماد چند هزارسال طلب زنان از مردسالاری جامعه است. با دیدن فیلم شاید مشخص نشود بمانی برای تسویه این طلب از خود انتقام میگیرد یا مردان، اما با زندگی در این جامعه میتوان زنانگی که هر روز ذره ذره جان میدهد را به چشم دید. وقتی در خانه مردها به اسم غیرت داشتن به جایش تصمیم میگیرند، ارادهش زیر پا میماند. درخیابانهایی که امنیتش زیر بار نگاههای سنگین له میشود و با شنیدن حرفهای ناشایست گوشهایش بر روی تمام صداهای دلنشین زندگی میبندد و از شرافتش چه میماند وقتی او مقصر تمام این تهاجمها خوانده میشود و پناهش کجاست برای شکایت بردن از این اوضاع، مراجع قانون که سرتاسر محیط مردانه دیگریست یا شکایت بردن به دادگاهی که هیچ قانونش به نفع زنان نیست. فیلم “شهر خاموش” با اغراق کردن در توالی سه اتفاق پشت سر هم در سه روز، تلاش میکند احساس خشم بمانی را برای مخاطب قابل فهم کند و این سه روز نمادی از آنچه در تمام عمر به بمانی میگذرد است و تک تک لحظههایی ست که زنانگیش ذره ذره جان میدهد و تلاش برای خلاصه کردن رنجی همیشگی بر روح انسانی به جرم زن بودن.
مخاطبان در سالن کیفکوک ایوان ربط که مملو از رنگ و بازی و شادیست، در قابی چهار به سه و محتوای خاکستری فیلمی سیاه سفید که به حق رنگ مناسبیست برای محتوای داستانش به تماشای این فیلم نشسته بودند که ترکیبی متضاد را فریاد میزد. احمد بهرامی در میان سخنانش در جواب سوال یکی از حضار در مورد دلیل تکرار پلانهای طولانی و در سکوت فیلمش، از نزدیکی سبک فیلمسازیش با آقای کیارستمی و آقای جیران سخن گفت و از علاقه شخصیش به ساختن فیلمهایی با روند آرام تا جایی که 20 بار دیدن فیلم 7 ساعتهی “تانگوی شیطان” او را خسته نکرده است.
احمد بهرامی میگوید اگر این پوسته همیشه در حال دویدن را از زندگیمان بگیریم، زندگی پر از تکرار است، فردا و فردا، باز همان تکرارها با اتفاقات کوچکی در میان این تکرارها. او با این دید به زندگی سعی میکند این تکرارها را به روند زندگی فیلمهایش بیاورد و از انتخاب بههوشیارانه خود در وجود این تکرارها و صحنه های تکراری فیلمش صحبت میکند و به نظرش برای اینکه کامل درک کنیم که چه شد و چه گذشت بر بمانی که شد آن چیزی که الان دیده میشود باید لحظات گذشته بر او را ببینیم. او میگوید برای اینکه بیننده آنچه بر پرسونای مورد نظر گذشته است را ببیند، یا باید با دیالوگهای سریع اطلاعات را به بیننده منتقل کرد تا سرنوشت بر او گذشته را بشنود یا باید از نظر بصری او را در لوکیشن نگه داشت تا حس وقایعی که بر او گذشته منتقل شود.او در ادامه توضیح داد که در این سبک، بیان روایت و انتقال اطلاعات به ببیننده، بیشتر با محتوای به تصویر کشیده انجام میشود تا دیالوگ بین شخصیتها.
بهرامی تلاش میکند اهمیت جزئیات واجزای صحنه برای درک بهتر موقعیت را با توصیف یک پلان از همان سالن نمایش فیلم برای ببینندگان شفاف کند. او توضیح داد که اگر بخواهد همان لحظه نقد و بررسی فیلم را تصویربرداری کند، دوربین از در سالن وارد میشود و با نمایش دادن تمام جزئیات معماری سالن و قفسههای چوبی قدیمیش با تاملی بر روی دریچه رنگارنگ میان قفسهها به روی میز کنفرانس عوامل میرود و در ادامه دوربین روی سحر عصرآزاد به عنوان منتقد این کنفرانس میماند تا نظراتش را بیان کند.
سحر عصرآزاد، احمد بهرامی را کارگردانی انعطافپذیر و پذیرای دیدگاههای متفاوت و “دشت خاموش” و “شهر خاموش” را فیلمی پیشگویانه میخواند که با توجه به زمان ساختشان اتفاقات آتی جامعه در حوزه زنان را به نوعی پیشگویی کرده است. سحر عصر آزاد با توصیفاتی از “دشت خاموش” شروع میکند و میگوید فیلم در مورد یک اجتماع ایزوله شده مردانه در کوره آجرپزی و یک زن-مادر که با فرزندش مورد هجوم چشمِ طمعِ مردان اطراف قرار میگیرد است و به نظرش اگر توالی داستان روایت شده در “دشت خاموش” را با داستان روایت شده در “شهر خاموش” برنامهریزی شده بدانیم، دیدگاه احمد بهرامی و شفافیت نگاهش به اطراف به عنوان یک هنرمند در “شهر خاموش” همسو با تغییرات اتفاق افتاده در جامعه عریانتر و خشنتر شده است و “شهر خاموش” فراتراز تمام جنبههای رئالیستیاش که روایت وقایعیست که ما در بستر جامعه میبینیم، بخش استعاری و تمثیلی و نمادین پررنگتری نسبت به “دشت خاموش” دارد که احمد بهرامی با توضیحاتش بر این دیدگاه صحه میگذارد و میگوید بمانی برایش نماد تجمع اجحافهای دو سه هزارساله جامعه مردسالارانه در حق زنان است.
در گفتگویی با برخی از حضار در سالن، رویا از حسش به عنوان یک زن با دیدن این فیلم صحبت میکند و میگوید پس گرفتن بچه تنها دلیلیست که در همین جامعه مردسالارانه برای حقخواهی زن موجه دیده میشود و به نظرش این چنین قصهها هم تنها به این دلیل به زن حق انتقام گرفتن و تسویه حسابی تاریخی با مردها را میدهند و همین باعث تداوم این نوع نگاه به زن میشود و همین خلاصه کردن تمام وجوه زندگی زن به نقش مادریست که برای اوناخوشایند است و نادیده گرفتن خود او فرای وظیفه مادریش به عنوان یک زن و همچنین به عنوان یک انسان است.
به نظر سحر عصر آزاد هنرمند میتواند شاخکهای حسی رویدادهای آتی جامعه باشد و این حقیقتها را به یک نوعی در اثرش دراماتیزه کند و از این آثار به عنوان فیلمهای پیشگویانه نام برد و “شهر خاموش” را هم به دلیل درام و قصه و فضای تمثیلی خاصی که توسط نویسنده و کارگردان اثر برایش طراحی شده در همین دسته فیلمهای پیشگویانه دانست.
احمد بهرامی در جواب سوال یکی از حضار در مورد دلیل روند آهسته و قابها و پلانهای تکراری فیلم توضیح میدهد که این مشخصات تلاش اوست برای مقابله با روند تند روزمرگی این روزها و انتخاب این سبک به خاطرتجربه زیستهی خود در دوران کودکی در فضایی به دور از هیاهوی شهرنشینی و با ریتم آهستهای میداند که به نظرش مطلوبتر از روند تند زندگی شهریست و دوست میداشته این تکرار و کندی طبیعی وقایع زندگی را پررنگ تر در ذهن ببیندهاش به تصویر بکشد و میگوید بعضی از فیلمها از جذابیتی بیشتری برخوردارند و در هنگام دیدینشان لحظات شادتری را در خاطره ببیننده ثبت میکنند ولی دیدن بعضی فیلمها را در کنار خوش نگذشتن هنگام دیدنشان لازم دانست، او میگوید شما ممکن است از خوردن سبزیجات لذت نبرید ولی به دلیل داشتن آنتی اکسیدان و اطمینان از مفید بودنش برای بدن این کار را انجام بدهید. در واقع او تلنگرهای اجتماعی که در تمثیلهای فیلمش نهفته است را به همین آنتی اکسیدانهای مفید سبزیجات تشبیه میکند. باید منتظر اکران فیلم در روزهای آتی باشیم تا ببینیم برآیند برداشت مخاطبان چقدر به نقطه نظرات کارگردان نزدیک میشود.
با بهترین آرزوها را برای این فیلم و تمامی هنرمندان
خانواده بزرگ ربط